16 نتیجه برای حسینی
رضا شهرآبادی، دریادخت مسرور، سکینه حاجی زاده، فاطمه حسینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 3-1391 )
چکیده
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین و مقایسه نگرش دانشجویان پرستاری سال چهارم و دانشجویان پزشکی سال هفتم دانشگاه علوم پزشکی ایران در زمینه مراقبت معنوی از بیماران انجام گرفت.
زمینه. معنویت مفهومی چند بعدی و پیچیده می باشد که دارای جنبه های شناختی، تجربی و رفتاری است. جهت حفظ سلامت و ارتقاء آن، توجه به مراقبت در ابعاد فیزیکی، ذهنی، احساسی و معنوی حائز اهمیت بسیاری است. مطالعات نشان می دهند که تعداد زیادی از بیماران بر این باورند که معنویت نقش مهمی در زندگیشان دارد، ارتباطی مثبت میان اعتقادات مذهبی و معنوی با روند بهبودی آنها وجود دارد و مایلند پزشکان و تیم درمان این عوامل را در مراقبت، مورد توجه قرار دهند.
روش کار. این مطالعه از نوع توصیفی مقایسه ای بود که در آن، به منظور بررسی نگرش دانشجویان پزشکی و پرستاری در زمینه مراقبت معنوی از بیماران از "مقیاس دیدگاه مراقبت معنوی" (Spiritual Care Perspective Scale) استفاده شد. در مجموع 110 نفر از دانشجویان پرستاری و 220 نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران در این مطالعه شرکت کردند. به منظور سازماندهی و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته ها. بر اساس یافته ها، 56 درصد دانشجویان پرستاری و 8/51 درصد دانشجویان پزشکی نسبت به مراقبت معنوی از بیماران نگرش مثبت داشتند و اختلاف معنی دار آماری بین آنها وجود نداشت. دانشجویان پرستاری در مورد در نظر گرفتن یک نیروی برتر یا وجود ماورایی برای داشتن سلامت معنوی و تلاش تیم درمان در جهت رشد و ارتقاء معنویت نسبت به دانشجویان پزشکی نگرش مطلوب تری داشتند و دانشجویان پزشکی در مورد در نظر گرفتن مراقبت های معنوی به عنوان بخشی از حیطه های عملکرد مراقبتی نسبت به دانشجویان پرستاری نگرش مطلوب تری داشتند.
نتیجه گیری. توجه مسئولین برنامه ریزی آموزشی نسبت به گنجاندن مباحث معنویت و مراقبت معنوی در برنامه آموزشی افرادی که برای ارائه خدمات بهداشتی درمانی تربیت می شوند ضروری به نظر می رسد. نیاز به فرهنگ سازی در حیطه اصول اعتقادی و مذهبی و آموزش آن در میان نسل جوان و تحصیل کرده احساس می شود.
رضا شهرآبادی، مهناز سید شهدایی، فاطمه حسینی،
دوره 1، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین آسیب های ناشی از وسایل نوک تیز و برنده در بخش های ویژه و عمومی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در شهر تهران در سال 1389 انجام گرفته است.
زمینه. وسایل نوک تیز و برنده می توانند باعث انتقال عوامل بیماری زای خونی مثل ویروس ایدز، ویروس هپاتیت B، ویروس هپاتیت C به بدن شوند. سالیانه 66 هزار بیماری هپاتیت B، 16 هزار بیماری هپاتیت C و هزار مورد بیماری ایدز در نتیجه تماس با وسایل نوک تیز در میان کارکنان بهداشتی در سراسر جهان اتفاق می افتد. پرستاران تقریباً در تمام آسیب های ناشی از وسایل نوک تیز شرکت دارند.
روش کار. این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود که در آن به منظور بررسی آسیب های ناشی از وسایل نوک تیز از پرسشنامه دانشگاه ویرجینیا موسوم به شبکه اطلاعاتی پیشگیری استفاده گردید و در مجموع 76 نفر از پرستاران بخش داخلی جراحی و 44 نفر از پرستاران بخش ویژه بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در این مطالعه شرکت کردند. به منظور سازماندهی و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته ها. بر اساس یافته ها بیشترین این آسیب ها در اتاق بیماران و کمترین آن در اتاق درمان می باشد. از بین کل افراد مورد مطالعه 55.8 درصد از آنها هیچ گونه اقدامی پس از نیدل استیک شدن انجام نداده اند و 35 درصد از آنها توسط بخش، پیگیری شده است و 2/9 درصد از افراد مورد مطالعه پس از آسیب توسط بخش، پیگیری نشده است.
نتیجه گیری. با توجه به فراوانی بالای آسیب های ناشی از وسایل نوک تیز، اجرای برنامه های آموزشی در محیط کار ضروری به نظر می رسد. آموزش مناسب می تواند تأثیر به سزایی بر کاهش آسیب های ناشی از وسایل نوک تیز در پرسنل مراکز درمانی داشته باشد.
زهرا عباسی دولت آبادی، سید حسام سیدین، سید محمد رضا حسینی، گلرخ عتیقه چیان، مجید پورشیخیان، مرجان دلخوش،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1392 )
چکیده
خلاصههدف.هدف این مطالعه، توصیف انواع روشهای تریاژ اولیه رایج و مورد کاربرد در صحنه بلایا، جهت آشناسازی اعضای تیم درمانی با آنها میباشد. زمینه. وقوع بلایا در دنیا در حال افزایش است. بررسی مصدومین، درمان و انتقال آنها به مراکز درمانی دور از محل وقوع بلا از نکات مهم مورد توجه تیمهای واکنش دهنده اولیه در فاز پاسخ مدیریت بلایا میباشد. در این راستا، تریاژ، ابزاری کارآمد جهت مدیریت انبوه مصدومین است که در کشورهای مختلف، شیوههای متفاوتی برای آن تعریف شده است.روش کار. در این مطالعه، مقالات منتشر شده از سال 1995 تا آگوست 2013 با استفاده از کلید واژههای Triage،On-scene و Disastersبا جستجو در بانکهای اطلاعاتی Ovid، Science Direct، Google Scholar و Pub Med جستجو گردید.یافتهها. بر اساس استراتژی جستجو، 50 مقاله زبان انگلیسی مورد بررسی قرار گرفت که بر اساس آن ها، شش روش تریاژ رایج در بزرگسالان و دو روش تریاژ در کودکان معرفی می شوند.نتیجهگیری. با توجه به ماهیت وقوع ناگهانی بلایا و ایجاد هرج و مرج به دنبال آنها، لازم است اعضای تیم درمانی با توجه به محدودیت منابع و تعداد زیاد قربانیان، از ابزارهای مناسب جهت مدیریت انبوه مصدومین استفاه کنند. جهت انجام تریاژ صحیح و کاهش میزان خطا در انجام آن، لازم است شیوه های صحیح تریاژ مورد کاربرد در بلایا به اعضای تیم درمانی شاغل در مراکز درمانی، امدادگران و افراد داوطلب هلال احمر آموزش داده شود.
محمد حسینی، فرهاد رحمانی نیا، نادر سمامی، رستگار حسینی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
خلاصه
هدف. هدف مطالعه حاضر بررسی رابطهی بین دانش تغذیه و سطح فعالیت بدنی با کلسترول تام (High-density lipoprotein) HDL-C و (Low-density lipoprotein) LDL-C در مردان مبتلا به انفارکتوس قلبی بود.
زمینه. انفارکتوس قلبی از شایعترین بیماری های قلبی عروقی در جهان و ایران است. مطالعات نشان دادهاند که یکی از راههای پیشگیری از ابتلا به بیماری های قلبی عروقی، اصلاح سبک زندگی غیرسالم است. دانش تغذیه و سطح فعالیت بدنی از عوامل مهم در کاهش لیپیدهای سرم و پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی بهخصوص انفارکتوس قلبی هستند. با اصلاح و افزایش دانش تغذیه و سطح فعالیت بدنی در افرادی که دارای سابقهی بیماریهای قلبی عروقی هستند میتوان خطر وقوع انفارکتوس قلبی را کاهش داد.
روش کار. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن 150 نفر از بیماران مرد مراجعهکننده به بیمارستان میلاد (میانگین سن 30/58 سال و انحراف معیار 58/1، میانگین وزن80/80 کیلوگرم و انحراف معیار 18/13و میانگین قد 24/174سانتیمتر و انحراف معیار 43/6) با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند و سپس دو پرسشنامهی دانش تغذیه و سطح فعالیت بدنی را تکمیل نمودند. بعد از 12 ساعت ناشتایی، میزان HDL،LDL وکلسترول تام همهی آزمودنی ها اندازه گیری شد. سپس داده ها در سطح معناداری (0/05>P) تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که بین دانش تغذیه و سطح فعالیت بدنی با LDL-C و کلسترول تام مردان بزرگسال مبتلا به انفارکتوس قلبی رابطهی معنیداری وجود دارد، اما دانش تغذیه و سطح فعالیت بدنی با HDL-C رابطه معنی داری نداشت.
نتیجهگیری. با توجه به نتایج مطالعه، با افزایش دانش تغذیه و سطح فعالیت بدنی در مردان می توان خطر بیماری های قلبی عروقی به ویژه انفارکتوس قلبی را کنترل نمود.
زهرا حسینی، حمید پیروی، محمودرضا گوهری، عالیا صابری،
دوره 3، شماره 2 - ( 6-1393 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر تمرین های غیرفعال دامنه حرکتی در مرحله حاد بروز سکته مغزی بر عملکرد حرکتی بیمار انجام شد.
زمینه. تمرین های مکرر و مستمر در شش ماه اول پس از بروز سکته مغزی، به واسطه ایجاد تغییرات در سیستم عصبی تحت عنوان هایی همچون قابلیت انعطاف پذیری و فرایند دیاچسیس، سبب بهبود بخش قابل توجهی از عملکرد حسی و حرکتی بیماران می شود.
روش کار. بیماران مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک اولیه با شدت متوسط که در شش ساعت ابتدایی شروع علائم مراجعه کردند، به صورت غیرتصادفی در یکی از دو گروه آزمون (37 نفر) و کنترل (24 نفر) قرار گرفتند. پس از تعیین نمره عملکرد حرکتی اندام دچار ضعف یا فلج بر اساس معیار تعدیل شده اشورث و قدرت عضلانی، تمرینات غیرفعال دامنه حرکتی در گروه آزمون در 48 ساعت اول بستری در 6 تا 8 نوبت 30 دقیقه ای اعمال شد. سپس یک ماه بعد، معاینات تکرار و داده ها مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها. بیشترین پیشرفت در میانگین نمره عملکرد حرکتی، در اندام فوقانی گروه آزمون (3/45) نسبت به وضعیت پایه (2/63) مشاهده شد. در مرحله حاد، مداخله، سبب بهبود قدرت عملکرد حرکتی در هر دو اندام فوقانی و تحتانی شد (P<0.0001). در گروه کنترل، بهبودی تنها در عملکرد حرکتی اندام فوقانی مشاهده شد (0/012=P). بیشترین تغییرات، در عملکرد حرکتی اندام فوقانی (0/045=P) و تحتانی (0/004=P)، در ماه اول نسبت به وضعیت پایه بود.
نتیجه گیری. این مطالعه نشان داد، در ماه اول تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر میانگین نمره عملکرد حرکتی اندام های فوقانی و تحتانی حاصل نشد. در ابتدا به نظر می رسد که مداخله انجام شده در مرحله حاد سکته مغزی در بهبود عملکرد حرکتی بیماران گروه آزمون بی تاثیر است، ولی با بررسی تغییرات نمره عملکرد حرکتی در فواصل زمانی پایه تا ماه اول موثر بودن مداخله تایید شد. لذا با وجود بهبود عملکرد حرکتی در هر دو گروه، بهبودی در گروه آزمون برجسته تر بود.
زهرا یوسفی، کبری راهزانی، کوروش رضایی، کیانوش حسینی،
دوره 4، شماره 3 - ( 9-1394 )
چکیده
هدف. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تنفس عمیق و آهسته در کنترل درد و پیامدهای ناشی از آن هنگام خروج شیت شریانی در بیماران تحت آنژیوپلاستی عروق کرونر انجام شد.
زمینه. آنژیوپلاستی عروق کرونر متداول ترین روش درمانی در 30 سال اخیر جهت درمان تنگی های عروق کرونر بوده است. عدم کنترل یا درمان درد ناشی از خارج ساختن شیت شریانی پس از آنژیوپلاستی عروق کرونر عواقبی را به دنبال دارد که مهمترین آنها در بیماران قلبی افزایش ضربان قلب و فشار خون است.
روش کار. در این کارآزمایی بالینی، 60 بیمار تحت آنژیوپلاستی عروق کرونر که در دوره زمانی اردیبهشت تا مرداد سال 1394 در بخش کت لب بیمارستان دکتر شریعتی بستری شدند با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مداخله این پژوهش، آموزش روش تنفس عمیق و آهسته با نسبت زمانی دم به بازدم 4 به 6 بود. داده های حاصل توسط نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. میانگین نمره درد در گروه مداخله بلافاصله پس از خروج شیت و 5 دقیقه پس از آن به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود. اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه از نظر میانگین فشار خون و ضربان قلب مشاهده نشد. میانگین دفعات بروز حمله وازوواگال در گروه کنترل به طور معنی داری بیشتر از گروه مداخله بود. میانگین موارد بروز عوارض عروقی علیرغم تفاوت های مشاهده بین دو گروه در زمان های مختلف اختلاف آماری معناداری نداشت.
نتیجه گیری. استفاده از روش تنفس عمیق و آرام در کنترل درد و تعداد موارد بروز حملات وازوواگال پس از خروج شیت شریانی مؤثر است و می تواند به عنوان یک روش آسان و بی خطر از ایجاد نارضایتی ناشی از درد و عوارض آن در بیماران پیشگیری نماید.
فائزه سلطانی، سید فخرالدین حسینی، منصور عرب،
دوره 5، شماره 2 - ( 6-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه
حاضر با هدف تعیین ارتباط تجارب معنوی با امید به زندگی و اضطراب مرگ در بیماران
تحت بای پس عروق کرونر انجام شد.
زمینه. در
مراقبت و درمانبیماران تحت جراحی بای پس عروق کرونر، به جهت این که در شرایط
بحرانی قرار می گیرند، توجه به مولفه هایی مانند امیدواری به زندگی، تجربه معنویت
و اضطراب مرگ دارای اهمیت زیادی است و لازم است پرستاران به این تجربیات و ارتباط
بین آنها توجه داشته باشند.
روش کار. در
این پژوهش توصیفیارتباطی، تعداد 150بیمار تحت جراحی بای پس عروق کرونر بستری در
بیمارستان های شهر کرمان در سال 1394 در یک بازه زمانی 8 ماهه وارد مطالعه شدند.
ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک، مقیاس اضطراب مرگ
تمپلر، مقیاس امید بزرگسالان و مقیاس تجارب معنوی روزانه بود. تحلیل داده ها در
نرم افزار SPSSنسخه20 با استفاده از
آزمون همبستگی پیرسون، آزمون تی، آنووا، و رگرسیون خطی چندگانه انجام شد.
یافته ها. تجارب
معنوی با اضطراب مرگ (0/004=P) و اضطراب مرگ با امید به زندگی (0/0001≥P)
ارتباط آماری معنی دار و معکوس وجود داشت. همچنین، بین تجارب معنوی و امید به
زندگی ارتباط مثبت و معنی دار وجود داشت (0/0001≥P).
نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که دو متغیر سن و امید به زندگی، 61 درصد
تغییرات مربوط به تجارب معنوی را پیش گویی می کنند.
نتیجه گیری. نتایج
این مطالعه اهمیت توجه به تجارب معنوی بیماران را به عنوان متغیر تاثیرگذار بر
امید به زندگی و اضطراب مرگ نشان می دهد. بنابراین، برای تقویت تاثیرات مثبت امید
به زندگی و کاهش اضطراب مرگ، لازم است در برنامه های مراقبتی پرستاران مواردی
همچون حمایت، تسهیل و توجه به تمایلات و نیازهای معنوی بیماران مورد توجه قرار
گیرند.
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
ژاله محمد علیها، طاهره نجفی قزلجه، فاطمه آغا حسینی، راهله رحمانی،
دوره 5، شماره 3 - ( 9-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر استنشاق توام اسانس اسطوخودوس، بابونه و بهار نارنج بر کاهش علائم حیاتی افراد با سندرم کرونری حاد انجام شد.
زمینه.بالا رفتن نبض، تنفس، و فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در افراد با سندرم کرونری حاد سبب وخیم تر شدن حال بیمار می شود و استرس را در وی بالا می برد. استفاده از طب مکمل برای بهبود بیماری ها، با توجه به عوارض کم و هزینه نسبتا پایین، همواره مورد توجه پرستاران بوده است.
روش کار. مطالعه حاضر یک کارآزمایی بالینی یک سوکور با گروه کنترل بود که در بیمارستان امام سجاد (ع) شهریار انجام شد. پس از کسب نامه کمیته اخلاق از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران، 75 بیمار با تشخیص سندرم کرونری حاد در محدوده سنی 20 تا 80 سال، پس از امضاء رضایت نامه آگاهانه شرکت در پژوهش، وارد مطالعه شدند. این بیماران با استفاده از تخصیص تصادفی بلوک بندی سه تایی، به سه گروه آزمون، دارونما و کنترل تخصیص داده شدند (25 نفر در هر گروه). در گروه آزمون، بین ساعات 7 تا 8 شب، بر روی یک پد چشمی، دو قطره از رایحه چکانده و از بیمار درخواست می شد که پد را در کف دست در فاصله 5 سانتی متری بینی قرار دهد و 10 بار نفس عمیق بکشد. سپس، همان پد در کنار بالش بیمار تا صبح روز بعد قرار داده شد. در گروه دارونما، همین اقدام با استفاده از آب مقطر انجام شد، و در گروه کنترل اقدامی صورت نگرفت. علائم حیاتی بیماران قبل از مداخله، یک ساعت بعد از مداخله، و هر چهار ساعت تا صبح روز بعد اندازه گیری شد(جمعا شش نوبت). ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل فرم اطلاعات دموگرافیک و ثبت علائم حیاتی بیمار بود که روایی محتوای آن توسط گروهی از اساتید مورد تایید قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با آزمون های کای اسکوئر، تی زوجی و آنالیز واریانس در نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها. سه گروه مطالعه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی همگن بودند. مقایسه میانگین تعداد نبض، تنفس، و فشار خون سیستولیک و دیاستولیک قبل از مداخله نشان داد که تفاوت معنی داری بین سه گروه مورد بررسی وجود ندارد. نتایج نشان داد که استفاده توام از سه رایحه موجب کاهش تعداد نبض، تنفس، فشارخون سیستولیک و فشار خون دیاستولیک در یک، چهار، هشت و دوازده ساعت پس از مداخله در گروه رایحه درمانی نسبت به قبل از مداخله شد.
نتیجه گیری. استفاده از رایحه به عنوان یک روش مکمل در افراد مبتلا به سندرم کرونری حاد می تواند سبب کاهش نبض، تنفس، و فشارخون سیستولیک و دیاستولیک شود. با توجه به عوارض کم و دسترسی راحت به این رایحه درمانی، این مداخله می تواند توسط پرستاران بخش مراقبت های ویژه یا خانواده بیماران به کار گرفته شود.
فائزه سلطانی، میثم جاهخویی، منصور عرب، سید فخرالدین حسینی، فاطمه دباغ،
دوره 5، شماره 4 - ( 12-1395 )
چکیده
خلاصه
هدف. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر مراقبت معنوی بر درد بیماران تحت جراحی بای پس عروق کرونر در بیمارستان الزهرا شهر کرمان در سال 1395 انجام شد.
زمینه. درد در بیماران تحت جراحی بای پس عروق کرونر یک مسئله مهم و اساسی است که نیاز به مداخله پرستاری دارد. به دلیل عوارض جانبی داروهای مخدر، استفاده از روش های غیردارویی برای کنترل درد مورد توجه است.
روش کار. این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که بر روی 70 بیمار پس از عمل جراحی بای پس عروق کرونر انجام شد. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله (35 نفر) و شاهد (35 نفر) تقسیم شدند. برنامه مراقبت معنوی شامل حضور حمایتی، حمایت از تشریفات مذهبی بیمار و استفاده از سیستم های حمایتی به مدت 3 روز اجرا شد. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه درد مگیل (MPQ)بود. درد در دو مرحله قبل و بعد از مداخله اندازه گیری شد و با استفاده از نسخه 20 نرم افزارSPSSتحلیل شد.
یافته ها. دو گروه از لحاظ ویژگی های دموگرافیک همگن بودند. قبل از مداخله، نمره میانگین نمره درد دو گروه آزمون و کنترل تفاوت معنی دار آماری نداشتند، اما بعد از مداخله، میانگین نمره درد بیماران گروه آزمون (2/8 با انحراف معیار 0/99) به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل (3/3 با انحراف معیار 0/89) بود (0/01p=). در گروه آزمون، اختلاف آماری معنی دار بین میانگین نمره درد بیماران، قبل از مداخله (4/9 با انحراف معیار 0/70) و بعد از مداخله (2/8 با انحراف معیار 0/99) وجود داشت (0/0001p≤)، اما در گروه کنترل، اختلاف آماری معنی دار بین میانگین نمره درد بیماران، قبل از مداخله (3/4 با انحراف معیار 0/74) و بعد از مداخله (3/3 با انحراف معیار 0/89) مشاهده نشد.
نتیجه گیری. برنامه مراقبت معنوی، موجب کاهش درد در بیماران پس از جراحی بای پس عروق کرونر شد. توصیه می شود پرستاران از این روش مراقبتی به عنوان روشی کمک کننده برای کنترل درد در بیماران استفاده کنند.
شیوا خالق پرست، مهناز مایل افشار، مجید ملکی، نسیم نادری، بهروز قنبری، شیرین حسینی،
دوره 6، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اجرای الگوی نظارت بالینی بر میزان ارائه آموزش به بیماران قلبی انجام شد.
زمینه. نظارت بالینی رابطهای متقابل بین پرستار و ناظر است که می تواند موجب توسعه مهارت های حرفه ای پرستار گردد.
روش کار. این مطالعه از نوع نیمه تجربی قبل-بعد بدون گروه کنترل است. روش نمونه گیری، احتمالی و به صورت طبقه بندی بود که با داشتن معیارهای ورود و خروج، تا رسیدن حجم نمونه به 300 نفر انجام شد. پژوهشگر با استفاده از فرم جمع آوری داده ها میزان آموزش های ارائه شده به بیماران توسط پرستاران و همچنین میزان ثبت آن در پرونده را ارزیابی و ثبت نمود. الگوی نظارت بالینی به عنوان مداخله این پژوهش، شامل برنامه ریزی، برگزاری جلسات ماهیانه با رابطین آموزش سلامت بخشها، ارائه آموزشهای طبقه بندی شده، اجرای نظارت بالینی روزانه، پیگیریها، مشخص نمودن نقاط ضعف پرستاران در حیطه ارائه آموزش به بیماران قلبی و انجام اقدامات اصلاحی به مدت یک سال به طور منظم و مستمر بود. سپس، پژوهشگر با استفاده از همان فرم، دوباره میزان آموزش های ارائه شده به بیماران توسط پرستاران و همچنین، میزان ثبت آن در پرونده را ارزیابی کرد و نتایج قبل و بعد از اجرای مداخله را با یکدیگر مقایسه نمود. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد.
یافته ها. پس از اجرای الگوی نظارت بالینی، میزان آموزش های ارائه شده به بیماران توسط پرستاران، در ابتدای بستری، حین بستری و زمان ترخیص، نسبت به قبل از مداخله به طور معنی داری افزایش یافت (001/0p<). همچنین، یافته ها نشان داد که بیماران بعد از اجرای الگوی نظارت بالینی، از آموزش های دریافت شده رضایت بیشتری دارند (001/0p<).
نتیجه گیری. نظارت مستمر و منظم، بر روند اجرای آموزش به بیمار نقش بهسزایی دارد. با توجه به اهمیت آموزش به بیمار و نقش آن در بهبود وضعیت بیماری و ارتقای سلامتی، توصیه می شود برای پرستاران در زمینه آموزش به بیمار برنامه های مدیریتی و نظارتی در نظر گرفته شود.
زهرا سادات حسینی،
دوره 6، شماره 2 - ( 6-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این گزارش مروری با هدف پرداختن به موضوع بروز آریتمیهای قلبی در افراد با خونریزی مغزی تهیه شد.
زمینه. به دنبال آسیبهای داخل جمجمهای ممکن است انواع اختلالات ریتم قلب و تغییرات ساختاری رخ دهد. بروز تغییرات ریتم قلبی در بیماران با خونریزی تحت عنکبوتیه، 25 تا 90 درصد گزارش شده است. در صورت عدم تشخیص این تغییرات در بیماران با انواع خونریزیهای مغزی، امکان بررسیها و درمانهای غیرضروری وجود دارد.
روش کار. مطالعه مروری حاضر با بررسی مطالعات منتشر شده در فاصله زمانی سالهای 2000 تا 2017 از طریق جستجو در پایگاههای دادهای و موتورهای جستجو شامل Google Scholar، Pubmed، Science Direct، SID، Magiran با استفاده از کلیدواژههای electrocardiogram، arrhythmias، ECG abnormalities، intracranial hemorrhage، subarachnoid hemorrhage و آریتمی قلبی، خونریزیهای مغزی، آنومالی ریتم قلب انجام شد.
یافته ها. تحریک سیستم عصبی خودکار به واسطه تحریک هایپوتالاموس و افزایش سطح کاتکولامینهای در گردش در افراد دچار خونریزی مغزی، دو مکانسیم مهم و کلیدی است که سبب بروز اختلالات ریتم قلب و آسیب ماهیچه میوکارد میشود.
نتیجه گیری. شناسایی به موقع تغییرات الکتروکاردیوگرام در افراد با خونریزیهای مغزی از عوامل موثر در تعیین پیشآگهی و وخامت وضعیت بالینی است. به نظر میرسد اخذ تاریخچه دقیق پزشکی و ثبت الکتروکاردیوگرام در بدو پذیرش بیماران با تشخیص خونریزی مغزی و به طور ویژه خونریزی تحت عنکبوتیه، در مراکز درمانی از اقدامات ضروری است.
سید حبیب الله حسینی، رحیم کرمی زاده، تابنده صادقی، علی اسماعیلی،
دوره 6، شماره 3 - ( 9-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر قرص زیرزبانی و افشانه نیتروگلیسرین بر شدت درد و شاخص¬های فیزیولوژیک افراد دارای درد قفسه سینه انجام شد.
زمینه. نیتروگلیسیرین بهعنوان یک داروی گشادکننده عروقی به اشکال مختلفی مانند افشانه و پرل وجود دارد که به نظر میآید از نظر اثرات درمانی متفاوت باشند.
روش کار. در این مطالعه نیمه¬تجربی، جامعه پژوهش، افراد دارای درد قفسه سینه شناسایی شده در ماموریت¬های اورژانس 115 شهرستان فسا بودند که 80 نفر از آنها به روش در دسترس انتخاب، و به روش طبقه¬بندی تصادفی در دو گروه پرل و افشانه تخصیص داده شدند. پس از حاضر شدن بر بالین افراد، ابتدا علائم حیاتی و شدت درد آنها ثبت و سپس از قرص زیرزبانی یا افشانه نیتروگلیسرین استفاده می¬شد، و هر 5 دقیقه این کار تکرار، و پس از 3 بار تکرار دارو، علائم حیاتی و شدت درد، دوباره ثبت گردید. داده¬ها توسط نرمافزار SPSS نسخه 18 تحلیل شدند.
یافتهها. بعد از مداخله، میانگین نمره درد در گروه دریافت¬کننده قرص زیرزبانی نیتروگلیسیرین، 6/05 با انحراف معیار 0/98 و در گروه دریافت¬کننده افشانه نیتروگلیسیرین، 5/60 با انحراف معیار 1/25 بود. بین دو گروه از نظر میانگین نمره درد، اختلاف آماری معنی داری مشاهده نشد. میانگین فشارخون بعد از مداخله، در گروه دریافت¬کننده قرص زیرزبانی نیتروگلیسیرین کمتر از گروه دریافت¬کننده افشانه نیتروگلیسیرین بود. از نظر ضربان قلب، هر دو دارو سبب افزایش ضربان قلب شده بود.
نتیجهگیری. با توجه به شرایط و در دسترس بودن، میتوان هر یک از دو شکل قرص زیرزبانی یا افشانه نیتروگلیسرین را برای درد قفسه سینه استفاده نمود، اما در افرادی که فشارخون پایین دارند افشانه ارجحیت دارد.
پویا فرخ نژاد افشار، پروین اشکانی راد، سارا حسینی،
دوره 6، شماره 4 - ( 12-1396 )
چکیده
خلاصه
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نگرش پرستاران بخشهای مراقبت ویژه نسبت به موانع و رفتارهای حمایتی ارائه مراقبت پایان زندگی در مرکز قلب و عروق شهید رجایی انجام شد.
زمینه. مراقبتهای پایان زندگی از جمله وظایف مهم پرستاری در بخش مراقبت ویژه است. بررسی دیدگاه پرستاران درباره رفتارهای حمایتی برای بیماران در حال مرگ به شناسایی بهتر این رفتارها و موانع آنها منجر خواهد شد.
روش کار. مطالعه حاضر مطالعهای توصیفی مقطعی است که در آن، 160 پرستار شاغل در بخشهای مراقبت ویژه مرکز قلب و عروق شهید رجایی در سال 1395 به روش سرشماری انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از فرم جمعآوری اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه استاندارد نظرسنجی ملی پرستاران مراقبتهای ویژه درباره مراقبت پایان زندگی (NSCCNR-EOL) استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته ها. مهمترین مانع در مراقبت پایان زندگی ”دوستان و خانوادههایی که به طور مداوم از پرستار درخواست توضیح شرایط بیمار را دارند، به جای اینکه عضوی از خانواده بیمار جهت این امر تعیین شود“ بود که بالاترین نمره موانع (25) را دریافت نمود. در زمینه مراقبت حمایتی، ”جمعآوری تمامی مدارک توسط منشی بخش جهت امضای خانواده قبل از ترک بخش“ بیشترین نمره (20) را دریافت کرد.
نتیجه گیری. بر اساس یافته های این پژوهش، از دیدگاه پرستاران، آموزش مناسب مراقبت پایان زندگی و مراقبت تسکینی به پرسنل کادر درمان، آموزش به خانوادهها در مورد مسائل مرگ و مردن و توجه به مراقبت همهجانبه از بیمار و خانواده آنها سبب بهبود مراقبت پایان زندگی از بیماران در حال مرگ میشود.
معصومه ایمانی پور، امین حسینی،
دوره 7، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. این مقاله با هدف مروری بر تاثیر اکسیژناسیون غشایی برونپیکری در درمان مسمومیت دارویی ناشی از کلسیم بلاکرها و بتابلاکرها انجام شد.
زمینه. بخش بزرگی از مسمومیتهای مربوط به داروهای قلبیعروقی مربوط به داروهای مسدود کننده کانال کلسیمی و بتابلاکرها است. در میان علایم متنوع و شدید مسمومیت با این داروها، درمان شوک مقاوم به درمان یا دیسترس تنفسی حاد به عنوان یک چالش محسوب میشود. اکسیژناسیون غشایی برونپیکری میتواند به عنوان یکی از درمانهای موثر در این نوع مسمومیتها به کار گرفته شود.
روش کار. این مطالعه به صورت مروری با جستجو در پایگاههای Web of Science، Scopus و PubMed با کلیدواژههای ECMO، Extracorporeal membrane oxygenation، Calcium channel blockers، و Beta blockers در عنوان، چکیده و کلیدواژه مقالات انجام گرفت و مقالاتی که به بررسی تاثیر روش اکمو در درمان مسمومیتهای ناشی از داروهای قلبیعروقی کلسیم بلاکر و بتابلاکر پرداخته بودند، انتخاب و بررسی شدند.
یافته ها. تعداد 20 مقاله مورد بررسی قرار گرفت که بر اساس گزارش آنها، 23 بیمار دچار مسمومیت با داروهای بتابلاکر یا کلسیم بلاکر با استفاده از اکمو به عنوان یک ابزار کمکی مورد درمان قرار گرفته بودند. در 22 مورد از اکموی وریدی-شریانی و در یک مورد از اکموی وریدی-وریدی استفاده شده بود. به طورکلی، استفاده از اکمو در بیش از 90 درصد بیماران دچار مسمومیت با داروهای قلبیعروقی با موفقیت کامل همراه بوده است.
نتیجه گیری. با وجود جدید بودن روش درمانی اکمو و عدم انجام کارآزمایی بالینی در این خصوص، نتایج مطالعات موردی گزارششده حکایت از درصد موفقیت بالای کاربرد این روش در درمان مسمومیت ناشی از داروهای کلسیم بلاکر و بتابلاکر دارد. لذا لازم است این روش درمانی بیشتر مورد توجه و استناد مراقبین و درمانگران قرار گیرد.
فاطمه حیدری ثابت، حسن میرزاحسینی، نادر منیرپور،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در افراد با بیماری قلبی عروقی بر اساس سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و سرمایه روانی انجام شد.
زمینه. بیماری قلبی عروقی جنبههای مختلف زندگی از جمله سلامت جسمی، عاطفی، اجتماعی و عملکردی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد که در این میان، یکی از عوامل موثر بر کیفیت زندگی افراد مبتلا به نارسایی قلبی رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت است.
روش کار. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و با استفاده از مدل تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش بیماران قلبی عروقی شهر قم در سال 1399 بودند که از بین آنها، 200 نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی زیمت و همکاران (1988)، پرسشنامه سلامت معنوی پولوتزین و الیسون (1982)، و پرسشنامه رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت والکر، سچریست و پندر (1987) بودند. دادهها در نرمافزارهایAMOS.22 و SPSS.22 با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و مدل تحلیل مسیر تحلیل شدند.
یافته ها. بر اساس نتایج این پژوهش، سلامت معنوی (0/21=β، 0/002=P) و حمایت اجتماعی (0/17=β، 0/013=P) بر سرمایه روانی تاثیر داشتند. همچنین، سرمایه روانی در رابطه بین سلامت معنوی و حمایت اجتماعی با رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت، نقش میانجی داشت (0/067=RMSEA، 0/98=AGFI).
نتیجه گیری. سلامت معنوی، حمایت اجتماعی و سرمایه های روانشناختی نقش مهمی در افرایش رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در افراد دچار قلبیعروقی بازی میکنند. بنابراین، در تدوین برنامه های درمانی برای این بیماران بهتر است عوامل چندگانه خانوادگی، روانشناختی، مذهبی، اجتماعی و بهداشتی درمانی به صورت یک مجموعه مورد توجه قرار گیرند.
بهناز باربد، یاسر رضاپور میرصالح، آزاده چوب فروش زاده، سیدجلیل میرحسینی، فهیمه کوهستانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه مداخلهای حمایت و همراهی همسر بر کیفیت زندگی، صمیمیت زناشویی و استرس بیماران تحت جراحی بایپس عروق کرونر انجام گرفت.
زمینه. درمانهای حمایتی و توجه به مسائل روانشناختی بیماران قلبی در کنار مراقبتهای پزشکی، میتواند به اثربخشی بهتر آنها کمک کند. فراهم کردن فضای عاطفی مناسب در خانواده در کنار مراقبتهای پزشکی مانند مصرف دارو و کنترل رژیم غذایی، از جمله حمایتهایی است که همسران بیماران قبلی میتوانند بعد از عمل جراحی بایپس عروق کرونر انجام دهند.
روش کار. این پژوهش یک طرح نیمهتجربی از نوع مطالعه موردی به شیوه خط پایه بود. نمونه این پژوهش، دو نفر از بیماران مرد متاهل تحت عمل جراحی بایپس عروق کرونر به همراه همسرانشان بود که از بین مراجعهکنندگان به مراکز بازتوانی قلب شهرستان یزد انتخاب شدند و هشت جلسه آموزشی مبتنی بر الگوی مداخلهای حمایت و همراهی همسران را دریافت کردند. هر دو آزمودنی، پرسشنامههای کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی و پرسشنامه صمیمیت زناشویی را قبل از درمان، حین درمان، در پایان درمان، و یک ماه پس از درمان تکمیل کردند.
یافته ها. بهمنظور تحلیل دادهها از روش تحلیل نموداری، تعیین درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد. یافته ها نشان داد که الگوی مداخلهای حمایت و همراهی همسران موجب افزایش کیفیت زندگی و کاهش استرس بیماران در مراحل درمان و پیگیری شده بود، اما صمیمیت زناشویی بیماران در طول درمان تغییر چندانی نکرده بود.
نتیجه گیری. این یافتهها نشان میدهد که اگر حمایت و همراهی همسر بعد از جراحی قلب بهدرستی انجام شود، بهبود کیفیت زندگی و کاهش استرس بیماران را در پی دارد.