|
|
|
|
جستجو در مقالات منتشر شده |
|
|
2 نتیجه برای مقیمیان
اکرم ابراهیمی جابری، مهرداد آذربرزین، مریم مقیمیان بروجنی، دوره 7، شماره 4 - ( 12-1397 )
چکیده
خلاصه
هدف. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش فاصلهدار و آموزش انبوه بر استرس و اضطراب مددجویان کاندیدای آنژیوگرافی انجام گردید.
زمینه. با توجه به نقش آموزش در کاهش استرس و اضطراب قبل از آنژیوگرافی، مقایسه آموزش فاصلهدار و انبوه از اهمیت برخوردار است.
روش کار. در این پژوهش مداخلهای، جامعه آماری، مددجویان مراجعهکننده به بیمارستانهای منتخب شهر اصفهان در سال 1397 بودند. تعداد 60 مددجوی کاندیدای آنژیوگرافی غیراضطراری، به روش در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی بلوکی در دو گروه 30 نفره مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها از طریق سه پرسشنامه مشخصات فردی، استرس درک شده کوهن (PSS) و اضطراب اشپیل برگر جمعآوری شد. در ابتدا هر سه پرسشنامه توسط نمونههای پژوهش تکمیل گردید. سپس مرحله آموزش توسط پژوهشگر به مددجویان گروه آموزش انبوه به صورت فردی و رودررو به مدت 25 تا 45 دقیقه (برحسب تحمل مددجو) در یک جلسه ارائه گردید و در پایان، 5 تا 10 دقیقه زمان جهت پرسش و پاسخهای ضروری برای این گروه فراهم گردید. در گروه آموزش فاصلهدار، محتوای آموزشی توسط پژوهشگر، طی سه مرحله و هر مرحله، 10 تا 15 دقیقه و در گروههای 3 تا 6 نفره ارائه شد. بعد از اجرای آموزش هر دو گروه، استرس و اضطراب با پرسشنامههای مذکور دوباره سنجیده شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرمافزار SPSS بررسی و تحلیل شد.
یافته ها. نتایج نشان داد که قبل و بعد از مداخله، تفاوت آماری معناداری بین دو گروه از نظر میانگین نمرات استرس، اضطراب حالت و اضطراب صفت وجود نداشت، اما در هر گروه میانگین نمرات استرس، اضطراب حالت و اضطراب صفت بعد از مداخله به طور معناداری کمتر از قبل مداخله بود.
نتیجه گیری. با توجه به این که دادن اطلاعات کافی و آموزش به مددجو میتواند میزان استرس و اضطراب را کاهش دهد و نظر به این که نتایج تحقیق حاضر، اثر استفاده از هر دو روش در کاهش استرس و اضطراب قبل از آنژیوگرافی را یکسان نشان داد، لذا با توجه به اجراییتر بودن و به صرفهتر بودن از نظر زمان، استفاده از روش آموزش انبوه برای آموزش قبل از آنژیوگرافی توصیه میگردد.
سهیلا سلمانیان، شیدا جبل عاملی، مریم مقیمیان، فریبا ارجمندی، دوره 10، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
خلاصه
هدف. پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان مبتنی بر ذهنی سازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای در پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای تهران انجام شد.
زمینه. افزایش بهزیستی پرستاران و کیفیت زندگی حرفهای آنها موجب بهبود رابطه پرستار-بیمار میشود و عملکرد بیمارستانها را از نظر سازمانی ارتقاء میدهد. ارائه مداخلات درمانی روانشناختی به این دسته از کادر تیم مراقبتی درمانی ضروری به نظر میرسد.
روش کار. این پژوهش از نوع تجربی (پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل) بود و جامعه آماری، پرستاران بخشهای مراقبت ویژه بیمارستانهای شهر تهران در سال 1400 بودند. تعداد 45 پرستار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از طریق تخصیص تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر ذهنی سازی (15 نفر)، درمان مبتنی بر تنظیم هیجان (15 نفر)، و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. هر سه گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، پرسشنامه 18 گویه ای بهزیستی روانشناختی ریف و کیز (فرم کوتاه)، و پرسشنامه 32 گویهای کیفیت زندگی کاری والتون را تکمیل کردند. سپس گروه درمان مبتنی بر ذهنیسازی، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت یک جلسه در هفته؛ و گروه درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس، مداخله را در 8 جلسه 90 دقیقهای هفتهای یک جلسه بر اساس پروتکل دریافت کردند. برای گروه کنترل مداخله ای انجام نشد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها. قبل از مداخله، بیشترین نمره کیفیت زندگی حرفهای در گروه کنترل مشاهده شد. در پایان مداخله، نمرات کیفیت زندگی حرفهای در هر سه گروه افزایش یافت، و تفاوت معنادار آماری بین گروهها مشاهده نشد. در زمینه بهزیستی روانشناختی، بیشترین نمرات قبل از مداخله در گروه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی وجود داشت (میانگین 85/86 با انحراف معیار 6/56). پس از مداخله، میانگین نمره بهزیستی روانشناختی در گروههایی که مداخله دریافت کردند بیشتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه به نظر میرسد جلسات آموزشی درمان مبتنی بر ذهنیسازی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر اساس مدل فرآیندی گراس تفاوت معناداری در بهزیستی روانشناختی و کیفیت زندگی حرفهای پرستاران بخش مراقبت ویژه ایجاد نمیکنند و برای بررسی تاثیر این مداخلات نیاز به پژوهشهای بیشتری است.
|
|
|
|
|
|